خانم لشگري، علت اصلي به هم ريختگي خانهها در ايران را عدم اطلاع صاحبانشان از اصول اوليه طراحي داخلي ميداند و ميگويد: «به عنوان مثال كسي كه در خانهاي ۸۰ متري، مبل ۱۲ نفره دارد، تنها دليلش اين است كه ميگويد ما مهمان زيادي داريم اما اگر از ترفندهايي مثل استفاده از صندليهاي تاشو و سبك مطلع باشد، اين اشتباه را مرتكب نميشود. هميشه در درجه اول آسايش اعضاي خانه اهميت دارد؛ اينكه دكوراسيون خانه بايد براي همان تعداد افراد ساكن در خانه چيدمان شود، خيلي مهمتر از آسايش مهمانهايي است كه ممكن است ماهي يكبار يا شايد حتي سالي يكبار به منزل شما بيايند.»
خانم لشگري معتقد است برخي از طراحان و معماران براي روحي كه در خانه جاري خواهد شد، اهميتي قائل نيستند و تنها سعي ميكنند از كمترين فضا استفاده كرده و جزييات تجملي به فضا اضافه كنند. اينگونه افراد از انواع و اقسام نورهاي هالوژن و كاشيهاي پرزرق و برق و اضافاتي كه صرفا خانهها را لوكس جلوه ميدهد در فضا استفاده ميكنند اما كمترين اهميتي براي نحوه كاربري اين فضا و اينكه چقدر صاحبان اين خانهها تجربه خوبي از زيستن در آنجا خواهند داشت، قائل نيستند و بيشتر به بيزينس اين كار توجه ميكنند.
او خاطرنشان ميكند: «به طور مثال وقتي ما به اين خانه آمديم، سينك رو به ديوار قرار داشت و پايين پنجره خالي بود و ماشين لباسشويي و ظرفشويي كنار همديگر بودند در حالي كه در معماري بعد از لوكوربوزيه كه پنجرههاي بزرگ را در معماري باب كرد، در آشپزخانههاي اروپايي و آمريكايي، سينك را زير پنجره قرار ميدهند كه با جريان هوا ظرفها خشك شوند و بوي بد غذا از آنها برود يا اينكه كسي كه ظرف ميشويد، از منظره روبهرويش استفاده كند. ممكن است معماران به اين نوع طراحي آگاه باشند اما متصدي تأسيسات ساختمان خودسرانه و براساس باورهاي بدون پايهاش، لولههاي آب را زير پنجره قرار نداده و كابينتساز مجبور شده كه كابينتها را به اين صورت بچيند.
ما جاي لولهها را عوض كرديم، سينك را به زير پنجره برديم و قسمت زير ديوار را با گاز روكار پر كرديم. همچنين براي اينكه ظاهر آشپزخانه يكدست و مدرن ديده شود، تمام وسايل آشپزخانه را توكار انتخاب كرديم. يخچال و فر و ماشين لباسشويي و ظرفشويي، همگي داخل كابينتها قرار گرفتند. به اين صورت كسي كه وارد خانه ما ميشود، ناهنجارياي در فضاي آشپزخانه نميبيند و همهچيز يكدست و در زير ورقههاي كابينت پوشانده شده است. ما سعي كرديم از كابينتهاي بالاي يخچال براي ذخيره خشكبار و حبوبات استفاده كنيم كه ناهماهنگياي در داخل قفسهها نيز وجود نداشته باشد.
فضاي هال خانه ما مستطيلشكل است و من هميشه بدم ميآمد كسي كه از در خانه وارد ميشود، پشت مبل مرا ببيند چون عموما طراحان مبل پشت مبلها را تميز كار نميكنند و اين صحنه در اولين نگاه تصوير خانه را خراب ميكند. البته راهكارهايي مثل استفاده از كتابخانه يا كنسول هم براي پوشاندن اين عيوب استفاده ميشود اما براي فضاي كوچك خانه ما، اين تمهيدات منطقي نبود.
من هميشه عاشق مبل اِگ جاكوبسون بودم. تو تمام اسكيسهاي دوران دانشجوييام هم در فضاهاي داخلي از آن استفاده ميكردم. به خاطر همين وقتي براي خريد مبلمان رفتيم، اين مبل مناسب تصويري بود كه براي فضاي خانهام متصور بودم. به نظرم اين مبل آرامشي به انسان ميدهد كه احساس ميكند در درون يك فرم وارد شده و كاملا اون فرم او را در بر گرفته است. در ضمن بهراحتي ميچرخد و شما ميتوانيد آن را به سمت در بچرخانيد تا موقع ورود مهمانها، تصوير زيبايي از خانه بهوجود بيايد.
سبك معماري صنعتي براي من خيلي دوستداشتني است؛ اينكه غليان احساسات را بتوانيم با استفاده از متريالهاي صنعتي مثل آهن و چوب نشان دهيم، خيلي خاص است. من اين سبك معماري را خيلي دوست داشتم و معتقدم معمارهاي باهوش و باسليقه و هنرمندي در اين دوره معماري كار كردهاند و براي آنها احترام زيادي قائلم.
صندليهاي ميز ناهارخوريام را هم از همان سبك طراحي انتخاب كردم. اين صندليها البته اصل نيستند. اصل آنها قيمت خيلي گزافي دارد و ما نميخواستيم براي خانهمان زياد هزينه كنيم. اين صندليها، طراحي خانم و آقاي اِيمز هستند. وقتي يك مرد و يك زن با يكديگر چيزي را طراحي ميكنند، ديگر ميشود گفت آن وسيله كامل است چون هم منطق و استدلال مردانه را دارد و هم لطافت و شور زنانه را.
من دوست داشتم وسايل خانهام همگي داستان مخصوص به خودشان را داشته باشند. به طور مثال در انتخاب چوب روي ميز هم ما زياد جستوجو كرده و چوب خاصي را انتخاب كرديم كه در فرآيند خاصي آماده شده است. بو و حس طبيعي اين چوب هنگام صرف غذا، احساس خوشايندي به ما ميدهد.
حتي در انتخاب گل هم سعي كرديم از گلي استفاده كنيم كه برگهاي پهن، بزرگ و سبزي داشته باشد كه خنثي بودن فضاي خانه را بگيرد و علاوه بر آن، حس طبيعي بودن اين گل در كنار لحن صنعتي دكوراسيون، حس و حال خوبي به فضا ببخشد.
براي پرده هم سراغ پردههاي پرزرق و برق مرسوم نرفتيم و سعي كرديم از پردهاي استفاده كنيم كه در عين تناسبي كه با ساير ساختار خانه دارد، حس شور و لذت نور روز را در خانه احساس كنيم.